تو مال منی

پارت ۶۵

که یهوکوک ا.ت رو سفت تر بغل کرد و گفت
کوک : ( ا.ت رو سفت تر گرفت ) نه نمیشه من هم تورو می‌خوام هم بدون لباس بودن رو انتخاب میکنم حالا بگیر بخواب

ا.ت : ولی ...

کوک : شب بخیر

ا.ت چیزی نگفت و خوابید ویو صبح

صبح از خواب بلند شدم که دیدم کوک کنارم خوابیده خیلی کیوت و خوردنی شده بود واقعا وسوسه کننده بود دوست داشتم bبوسمش ولی نمیشد برای همین بلند شدم که برم

که یهو پام لیز خورد و با کله خوردم زمین

ا.ت : آخ

کوک : چیه چه خبره عروسیه ( خوابالو)

کوک : اوم خبری نیست خاااااپففففففف( گرفت خوابید )

ا.ت : واقعا خوابید مرتیکه چلغوز منش من اینجا افتادم اون میگه عروسیه اخ پام

ا.ت از جاش بلند شد و رفت پایین تا صبحونه رو آماده کنه براش جای سوال بود که چرا کوک نرفته سر کار

نیم ساعت بعد

ا.ت نشسته بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد که یه نفر گردن ا.ت رو بوsید

ا.ت : جیغ

کوک : عادت داری همیشه جیغ بزنی

ا.ت : اره مخصوصا وقتی پای تو وسط باشه
ا.ت : چرا لباس نپوشیدی

کوک : دنبال فضولش می‌گشتم که پیداش کردم

ا.ت : هر هر هر خیلی بانمکی تو

کوک : اره بر عکس تو

ا.ت : عه این طوریه بم جونممممممم( کیوت)

بم بدو بدو اومد سمت ا.ت

ا.ت : فکر کردی من تنهام بم کنارمه و ازم مراقبت می‌کنه

کوک : اول منم بعد بم

ا.ت : تو اول برو لباست بپوش لخت اومدی پایین

کوک : چیه خوشت میاد

ا.ت : من پوف اح ایش از چیه تو خوشم بیاد آخه اعتماد به سقف

کوک : حالا میبینیم

ا.ت : من دارم میرم بیرون

کوک : با کی

ا.ت : با دوستام

کوک : دوستانت احیانا ....

ا.ت : نه پسر نیست داخلشون

کوک : آفرین چون می‌دونی حساسم باید رعایت کنی

ا.ت : باشه بابا

کوک : خوبه برو

ا.ت : ممنون ( تو دلش ا.ت : اگر بفهمه که پسر هم داخل جمع هست پارم می‌کنه ولی چون تولد هست دوست دارم برم )

ا.ت لباساش رو پوشید و رفت مهمونی

تو راه مهمونی بود که یهو ....
دیدگاه ها (۵۴)

تو مال منی

تو مال منی

تو مال منی پارت ۶۴

تو مال منی

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط